جز تو دستان کسی شور در این ساز نزد...
هیچ کس پنجه بر این چنگ خوش آواز نزد
دست برداشتن از خاک پریدن میخواست
هیچ کس جز تو چنین دست به پرواز نزد
نیست نزدیکتر از تو به من اما باید
چای نوشید و زبان بست و دم از راز نزد
او که لب بست و دم از راز نزد میشکند
هیچ کس سنگ بر آن پنجرهی باز نزد
قسمت از اول خط ساز مخالف میزد
درد این است به میل دل من ساز نزد
سیب ممنوعهترین میوهی دنیای شماست
سیب سرخم که کسی بر تن من گاز نزد
بخت از پشت درِ خانهی من رد شده است
شاید این بار کسی در بزند… باز نزد
دست برداشتن از خاک پریدن میخواست
هیچ کس جز تو چنین دست به پرواز نزد
نیست نزدیکتر از تو به من اما باید
چای نوشید و زبان بست و دم از راز نزد
او که لب بست و دم از راز نزد میشکند
هیچ کس سنگ بر آن پنجرهی باز نزد
قسمت از اول خط ساز مخالف میزد
درد این است به میل دل من ساز نزد
سیب ممنوعهترین میوهی دنیای شماست
سیب سرخم که کسی بر تن من گاز نزد
بخت از پشت درِ خانهی من رد شده است
شاید این بار کسی در بزند… باز نزد
- ۸.۳k
- ۱۹ آبان ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط